شمایی که تیکه کلامت بمیر بابا است؛
شمایی که نصف شب میشینی فیلم ارّه رو با لذت میبینی؛
شمایی که انقدر کینهتوزی که اگر کسی بهت یه سر سوزن بزنه، بهش چاقو میزنی؛
شمایی که شب میخوابی و دعا میکنی که فردا صبح که از خواب پاشدی بعضیها مرده باشن؛
شمایی که اگه تو خیابون کسی از نیممتری خواهر مادرت رد بشه، همونجا شکمش رو سفره میکنی؛
لازم نیست در اقدامی انساندوستانه درباره بد بودن اعدام بنویسی!
مِی 5, 2009 در 12:06 ب ظ
اقدام من اصلا انسان دوستانه نبود ، فقط معتقدم وقتی ميشه خودمون انتقام بگيريم چه كاريه ماليات بديم اينهمه آدم برامون اين كارم انجام بدن
مِی 14, 2009 در 12:34 ب ظ
آره دیگه من انتقام بگیرم… توم انتقام بگیری از من… داداش من از تو… داداش تو از داداش من… نه؟ یهو قبیلع ای نریزیم همو بکشیم؟ بد نمیشه ها… جواب می ده اساسی!
حالا با یکی مشکل داری دلیل نمیشه به هر چیزی گیر بدی که! منم مشکل دارم اساسی تر از تو! ولی می دونم تا وقتی من نمی فهمم اون برندس! تا نفهمم کجای کارش اساسی می لنگه اون برندس! تا وقتی من احمق بمونم هم اون غالبه حق با اونه هم…
این چرت و پرتا هم همش واسه اینه که منو احمق نگه داره! تا وقتی با اینا مشغولم که نمی تونم فکر کنم… (کامنتمم بخون دوباره نمی نویسم)
مِی 5, 2009 در 1:31 ب ظ
عيب يادداشت هاى مناسبي همينه ديگه…توى فضاى هيجان و احساس نوشته ميشن.
مِی 5, 2009 در 1:50 ب ظ
خیلی از اشتباهات و ناراحتی های ما از همین جابجایی و نبودن کلمات در جای مناسب هست
از ویرگول ها تا نقطه هاش…
مِی 5, 2009 در 4:10 ب ظ
ترکوندیش که بابا
مِی 5, 2009 در 8:24 ب ظ
له نکن آقا…
مِی 5, 2009 در 9:14 ب ظ
ma kollan adam haye javgiri hastim
hala in be hamechi ta’mim peida mikone
مِی 5, 2009 در 10:04 ب ظ
keyyyyyyyyliiiiiiiiiiiiiii ba maze bod
مِی 6, 2009 در 10:21 ب ظ
رونوشت به مازیار :)))))
مِی 7, 2009 در 7:59 ب ظ
آی گفتی! همین دیروز از یه خیابون خلوت رد می شدیم که دیدیم یه پسری با قیافه وحشتناک از یه خونه اومد بیرون و دوان دوان رفت سمت ته خیابون و در حالی که با فحش های بسیار رکیک و مستهجن پسری را که آنجاایستاده بود به جرم زیاد بودن صدای ضبط ماشینش مخاطب قرار می داد یه قمه از تو آستینش درآورد و… در یه لحظه قیامت شد…
یاد شراگیم افتادم که از مخالفین اعدامه. اگه یارو می زد خدای نکرده یکی از آشناهای خودشو ناکار می کرد باز هم این قدر شعارهای قشنگ می داد؟
بعضی ها نزده می رقصن حالا وای به روزی که بگن آقا مجازات قتل حبس ابده. خوب خیلیاشون حاضرن به خاطر کشتن یه نفر این مجازاتو تحمل کنن… اما اعدام چیز دیگریست!
مِی 10, 2009 در 9:34 ب ظ
فکر نمیکردم نظراتمون اینقد مثل هم باشه…من اسم اون بنده خدا رو نیاوردم ولی تو آوردیش!
مِی 7, 2009 در 8:22 ب ظ
حالا کی گفت بده؟ خیلی هم خوبه (;
مِی 9, 2009 در 9:42 ب ظ
خب اگه لازم باشه در مورد بد بودن اعدام هم می نویسه، نوشتن که هنر نیست داداش
مِی 9, 2009 در 10:13 ب ظ
احسنت!!!احسنت!!!(به سبک مجلسیان خوانده شود!)
مِی 9, 2009 در 11:54 ب ظ
هر چه شما بگویید
هرچه سریعتر اعدامش کنید!
مِی 10, 2009 در 9:32 ب ظ
آره همونایی که دم از خیلی چیزا میزنن ، پاشون که واشه از شمر ذی الجوشن هم بدترن!
مِی 13, 2009 در 3:10 ب ظ
جناب اسپایدرمرد من فکر میکنم این عکس دست خودته. پیدا کردن بیلاخ برعکس سخته. Kill1 سرچ کردم تو تصاویر چیزی نیاورد. kill him سرچ کردم یه عکسایی آورد که حالم به هم خورد. سایز دست! و فتوشاپ نه چندان خوب باعث شد به خودت شک کنم. چی کار کنیم ذهنمون هزار جا میره دیگه.
مِی 13, 2009 در 11:15 ب ظ
:)) نه این دست من نیست! این عکس رو هم قدیما از یه وبلاگی کش رفتم!
مِی 14, 2009 در 12:25 ب ظ
اعدام بده… اصلا مجازات بده… بذار هر کی می خواد هر چیزی می خواد بخوره ما هم وا میسیم تماشا… سینما اومدی نه؟ این اعدامم ببین پس حالشو ببر فیلم اکشنه داداچ! :پ
چه فکری می کنین شما؟ چه دردی دارین؟ تا کی سر هر چرندی باید بحث کنیم؟ هان؟ یکمم اون مخرو وا کنین فک کنین تورو خدا!
خدا به داد مشکلای بزرگمون برسه! تو فلسفه ی مجازات مجرمش موندیم! هه!
مِی 23, 2009 در 1:46 ب ظ
کاش فقط نمینوشتیم.کاش
جون 11, 2009 در 9:03 ب ظ
با اعدام موافق هستم ، متاسفانه یه عده فقط ظاهر قضیه را میبینن . من شدیدا به اعدام موافق هستم.
ولی اعدام کردن و موافق بودن با آن دلیلی نیست بر اینکه
نصف شب فیلم ارّه رو با لذت بینی؛
انقدر کینهتوز باشی که اگر کسی بهت یه سر سوزن بزنه، بهش چاقو بزنی؛
شب که میخوابم و دعا میکنم که فردا صبح که از خواب پاشدم بعضیها مرده باشن؛
اگه تو خیابون کسی از نیممتری خواهر مادرم رد بشه، همونجا شکمش رو سفره میکنم؛
آگوست 20, 2009 در 6:24 ب ظ
این جمله رو باید اینجوری نوشت
بخشش لازم نیست اعدامش کنید